فرناز ضابطیان، نقاش ایرانی مقیم امریکا در سال ۱۳۵۵ در تهران به دنیا آمد و در همین شهر در رشته نقاشی فارغ التحصیل شد. او نقاش انسان هاست و نقاشی و انسان برایش اموری جدی هستند و از سال ۱۳۷۵ انسان از نوع زن در کارهایش حضوری همیشگی دارد. تمام این سال ها، انسان های فرناز ضابطیان در فضاهای منحصربه فرد با او زیسته اند. احتمالا اولین بار که خودش را در آینه دیده، استفاده از بوم به عنوان آینه ای برای زن ها به ذهنش خطور کرده است. آینه ای که آنچه را دیده نمی شود، منعکس می کنند به همین دلیل فرم های نامتعارف صورت در بیشتر کارها و دوره های کاری او دیده می شود. آثار ضابطیان، جهانی بیشتر از یک انسان را در ذهن مخاطب اشغال می کنند. انگار این پرتره ها بهانه ای برای نمایش دغدغه زن های معاصر مشرق زمین در خیابان، محل کار و خانه است. او همانند لوسین فروید به بازنمایی اشخاص توجه ندارد بلکه درصدد بازنمایی متافیزیک حضور انسان هاست. ضابطیان گاهی در دفرماسیون پرتره هایش به انسان های فرانسیس بیکن می رسد اما این نشانه شناسی او را در کنار هیچ نقاش دیگر قرار نمی دهد. نوع پرتره های ضابطیان از نظر طول (تمام قد، نیم تنه، سه ربع، کیت کت و…) از یک قانون ثابت پیروی نکرده است ولی پرتره تمام قد در آثارش دیده نمی شود؛ این موضوع نشان می دهد، نقاش دنبال رویکرد قرن شانزدهمی پرتره نیست که پرتره نقش عکاسی را بازی می کرد. از نظر پز هم چون پرتره های ضابطیان احساساتی اکسپرسیو را انتقال می دهند، می شود آنها را نوع مدرن پرتره های ترونی هلندی دانست اما همچنان زدن برچسب سبک و شیوه مشخص به او ممکن نیست در مثالی دیگر می شود، گفت رنگ های متنوع و پالت پر از رنگ های تند، او را به فوویست ها نزدیک اما سه بعدی نمایی بارز او را از فوویست ها دور می کند. او همیشه به ارتباط انسان با محیط بیرون توجه داشته و این ارتباط را با حضور اشیا نشان نداده بلکه در چهره پرتره هایش بازنمایی شده است.
مجموعه ماهی ها در سال ۷۹ دوره ای از کارهای ضابطیان است که دغدغه های مربوط به انسان و درون هنرمند بدون حضور انسان نقاشی شده است و اشیا در این دوره هم کمتر دیده می شوند مگر به ضرورت از شیئی مانند ماهی تابه استفاده شده است. ماهی در این مجموعه حضور مستقل و بدون انسان دارد. ارتباط ماهی و زن در ذهن نقاش، حافظه عاطفی کوتاه، لیز خوردن، آبزی بودن ماهی و دریافت های یکسان از تور عروس و تور ماهیگیری باعث حضور همزمان این دو موجود در نقاشی های سال ۸۰ ضابطیان شد و مجموعه «زن ها و ماهی ها» را به وجود آورد. پری دریایی رمانتیک ترین رابطه زن و ماهی است اما ماهی های ضابطیان هرگز در وضعیت رمانتیک نیستند. او بعد از آبستره های زن و ماهی، «زن های تنها» را در ابعاد کوچک نقاشی کرد. ۳ مجموعه که به ترتیب زمان به «ماهی» و «زن و ماهی» و «زن» اشاره داشته اند از این نظر حائز اهمیت است که نقاش حتی در دوره کاری اش از ماهی به زن می رسد.
بین سال های ۸۰ تا ۸۵ در مجموعه عروس های مرده با تضاد بین عروس و مرده مفاهیم و نمادهای آغاز، باروری، شادی و سفیدی را با مفاهیم و نمادهای پایان، نازایی، غم و سیاهی مقابل هم قرار می گیرند و جهانی را خلق می کنند که از نظر شیئی ما به ازای خارجی ندارد اما از نظر حسی بسیاری از زن ها درگیر آن هستند. اندام های زن در این دوره از کارهای ضابطیان ابژه جنسیتی نیست بلکه فرم یک زن را نشان می دهد. گردن های بلند عروس ها در این دوره هم از فرم های مستقل ضابطیان است که نه به مدل زنده ای مربوط می شوند و نه تکرار کار نقاش هایی است که مدل های زنده گردن بلند داشته اند بلکه فرم هایی موثر در خدمت نقاش و نقاشی هستند. مفاهیم و فرم های مجموعه کارهای ارایه شده تا سال های ۸۵ نسبت به آثار بعدی ضابطیان انتزاعی تر هستند و در سال های ۸۶ تا ۹۰ رجوع نقاش به مدل های زنده و کار کلاسیک نشانه تلنگری درونی به نقاش از جانب خودش برای واقع بینی بیشتر است که این امر، فیگور را هم در آثار او پر رنگ تر کرده است. ضابطیان در همین سال ها با ارایه کارهایی با ابعاد کوچک تر در کنار آثار بزرگ نشان می دهد که هرگز از هیچ قانون مطلق و خط مشخصی پیروی نمی کند.
تاثیر مهاجرت نقاش از ایران به امریکا در آثار بعد از سال ۹۰ دیده می شود در سال های ۹۰ تا ۹۶ دفرماسیون صورت جدی تر شد و گاهی چند صورت یکسان با زاویه های مختلف در کنار هم دیده می شود که نگاه چند منظر یک مهاجر را می نمایاند و ترکیب نماهای مختلف یک زن در یک پرتره از فرم های موثر این دوره است. نقاش با ترکیب فرم های واقعی مانند کلاغ، شاخ حیوان، حشرات مانند زنبور و پروانه، ماهی و گل با پرتره انسان در جست وجوی فرم ها و ترکیب های جدید است. با وجود ایجاد شدن مفاهیم مختلف در این فرم ها اما نقاش همواره یک فرم از فرم های موجود را در دنیای ذهنی خودش بازنمایی کرده است اما در مورد بزرگ شدن ابعاد تابلوهای این هنرمند بعد از مهاجرت می توان گفت، دلیل این افزایش ابعاد بزرگ شدن آتلیه هنرمند بوده است.
در آثار متاخر مربوط به سال های ۹۸-۹۵ پرتره هایی هم دیده می شود که از بعضی جهات رجوع به بعضی مشخصات پرتره های کلاسیک مانند آثار رامبراند است. نورها و سایه ها، حالات خاص چهره ها و دوری از زیبایی متعارف و معمول همین مشخصات مذکور است. اگر رامبراند با نورهای ملایم هیجان یک گروه انسان را در اتاق تشریح نشان می دهد، ضابطیان در این پرتره ها انسان هایی را به شکل جداگانه در پرتره های گوناگون با حالات خاص نشان داده است اما انگار همه این انسان ها از یک گروه هستند. اما تفاوت پرتره های این دوره ضابطیان با رامبراند در تاش های سریع با رنگ گذاری گلیز است که در مقابل حرکت های آرام و هدفدار رامبراند قرار می گیرد. رامبراند با استفاده از نور یک پرتره کامل را در میان پرتره های دیگر نمایان می کرد و ضابطیان روی جزیی از صورت یا اندام با نور یا سایه تاکید می کند. توجه به طراحی اولیه و کلی اثر در آثار رامبراند و دیگر نقاشان در کارهای ضابطیان شکل معکوس به خود می گیرد.
شروع کار با نقاشی یک جزء جذاب برای نقاش و رسیدن به کل پرتره در همه دوره های کاری دیده می شود از این رو می شود گفت، ضابطیان درصدد ثبت وقایع و حوادث تاریخی انسان ها نیست بلکه به ثبت موقعیت احساسی و روحی انسان در بخشی از تاریخ توجه دارد.
آنچه در دهه اخیر در مورد ضابطیان همواره ثابت بوده است، ثبات بخشی از پالت هنرمند یعنی زیرسازی تابلوها با رنگ اکریلیک و نقاشی با ماده رنگ روغن است و خلق آثار با ابعاد بزرگ در همه دوره های کاری هنرمند- به استثنای پرتره های ۳۰ در ۴۰ سال ۸۴- نشان می دهد او به تسلط کامل خودش روی اثر اعتقاد ندارد چراکه آثار کوچک تر بیشتر تحت تسلط هنرمند هستند.اگرچه در آثار ضابطیان پرتره های رئال و سوررئال دیده می شوند اما روح حاکم بر دوران کاری او انتزاعی است چراکه او در تمام این مدت به هیچ قانون مطلقی تن نداده است. ضابطیان در همه دوره ها و تمام نقاشی ها بعد از اتمام کار به اینکه دیگر کاری با اثرش ندارد و کار پایان یافته است، اطمینان داشته و این دلیلی بر اعتقاد به استقلال و یگانگی لحظات خلق اثر هنری و دوری از طراحی است. فیگورهای بدون دفرماسیونی که آثار سال های اخیر نقاش است همچنان روندی غیرمعمول را در دوران کاری ضابطیان نشان می دهد و آن رسیدن از انتزاع و فضاهای غیرواقعی به فیگورهای مشخص است.